دکلمه های زیبا در وصف حضرت رقیه (س) برای محرم
صبا به پیر خرابات از خرابه شام
ببر ز کودک زار، این جگر گداز پیام
که اى پدر ز من زار هیچ آگاهى
که روز من شب تار است و صبح روشن شام
به سرپرستى ما سنگ آید از چپ و راست
به دلنوازى ماها ز پیش و پس دشنام
نه روز از ستم دشمنان تنى راحت
نه شب ز داغ دل آرامها دلى آرام
به کودکان پدر کشته ، مادر گیتى
همى ز خون جگر مى دهد شراب و طعام…
چراغ مجلس ما شمع آه بیوه زنان
انیس و مونس ما ناله دل ایتام
فلک خراب شود کاین خرابه بى سقف
چه کرده باتن این کودکان گل اندام
دریغ و درد کز آغوش نار افتادم
به روى خاک مذلت ، به زیر بند لئام
به پاى خار مغیلان ، بهدست بند ستم
ز فرق تا قدم از تازیانه نیلى فام
به روى دست تو طوطى خوش نوا بودم
کنون چو قمرى شوریده ام میانه دام
به دام تو چو طوطى شکر شکن بودم
بریخت زاغ و زغن زهر تلخم اندر کام
مرا که حال ز آغاز کودکى این است
خداى داند و بس تا چه باشدم انجام
هزار مرتبه بدتر ز شام ماتم بود
براى غمزدگان صبح عید مردم شام
به ناله شررانگیز بانوان حجاز
به نغمه دف و نى شامیان خون آشام
سر تو بر سر نى شمع ، ما چو پروانه
به سوز و ساز زنا سازگارى ایام
شدند پردگیان تو شهره هر شهر
دریغ و درد ز ناموس خاص و مجلس عام
سر برهنه به پا ایستاده سرور دین
یزید و تخت زر و سفره قمار و مدام
ز گفتگوى لبت بگذرم که جان به لب است
کراست تاب شنیدن ، کرا مجال کلام ؟
*****